۱۷ - بخوان به نام سفر


دستت را جا بگذار توی دستانم 

که در را ببندم پشتت

نامه هات را پست کنم باهاش

روزها باهاش سیگار بکشم

شعر بنویسم

تو باید در این مردن مشکوک دست داشته باشی