44- از یک جای دور دوستت دارم


به گلاره 


سیم تلفن درست از زیر پای من رد شده است ، رفته است از بیخ دیوار ، کشیده شده است تا آشپزخانه ، میرود هر سه طبقه را پایین ، توی بن بست مان از دیوار ها بالا رفته ست ، از توی همه ی کوچه هایی ک رفته ای ، از همه ی خیابان های این شهر...

خطوط تلفن ، آه ، چه میدانند صدات از کجای این شهر نمی آید.

ترسیده ام ، از ایستگاه های مترو بی تو ، از پرنده هایی ک از جنوب برگشتند ، از نان های مانده روی میز آشپزخانه، ترسیده ام از خودم بی تو .

مدام دارم توی همین اتاق ، توی آشپزخانه ، راه پله ، توی کوچه ، دارم توی همه خیابان های این شهر زیر خطوط تلفن که از بالای سرم میگذرد ، با تو حرف میزنم از عشق ک پیدایمان نکرد ، با تو از عشق ک قبل از تولد ما رفته بود .

  مرگ... رفته ست توی جلد خانه ، زیر ناخن های من ، نترس بانو ، غریبی نکن ...

با هم از مرگ برگشتیم .