70- عمر دیوانه دیری نپاید

غم چون پرنده ای که مرا به جای درختش گرفته باشد ، رویه شاخه هایم نشسته ،  لانه اش را ساخته ، جفتش را پیدا کرده، غم روی شاخه های من بچه کرده ست. و خاطرات مشترک من را درخت او کرده

غم چون پرنده ای صبح ها میرود و شب ها سنگین تر از همیشه روی شانه ام مینشیند 

یک درختم که زمستان را نخابیده و فقط نگران پرنده اش بوده .