78- تنهایی سخت آغوشش را گشوده به سویت

نشسته ست رو به رویت . دست هایش را به رویت گشوده و منتظر است از تلاش بیهوده ات دست برداری و به آغوشش پناه ببری . نشسته ست و چشم دوخته به چشم هایت تا خودت بدانی ک راهی جز او نداری . نشسته و با لبخند بی خشمش منتظر است  

باید سال ها می گذشت تا بدانی که جز او راهی نیست ...