48- بخوان به نام مردی ک برای همه سیگارهاش اسم میگذاشت


زمین بوی تو می دهد 

درخت ها غمگین ترند

گندم ها 

گندم زار ها 

شانه می شوند 


زیر خانه ای با سقف شیروانی شاید 

زیر ریشه های یک توکا

زمین نم گرفته ای 

توی یک مزرعه ی سوخته خوابیدی 


فکر کن پاییز شده باشد

و درخت همه ی برگ هاش را با چنگ و دندان گرفته باشد

ک بوی تو را می دهد


یک دشت مانده است و 

صدات ک می پیچد در باد