48- بخوان به نام مردی ک برای همه سیگارهاش اسم میگذاشت


زمین بوی تو می دهد 

درخت ها غمگین ترند

گندم ها 

گندم زار ها 

شانه می شوند 


زیر خانه ای با سقف شیروانی شاید 

زیر ریشه های یک توکا

زمین نم گرفته ای 

توی یک مزرعه ی سوخته خوابیدی 


فکر کن پاییز شده باشد

و درخت همه ی برگ هاش را با چنگ و دندان گرفته باشد

ک بوی تو را می دهد


یک دشت مانده است و 

صدات ک می پیچد در باد


47- سلول هایی خاکستر شده


دنیا را پر کرده اند از قبر

کیوسک های تلفن

اتوبوس های خاک گرفته

توی ویترین هایی 

دسته بندی شده

تنهاو تنها تر

و تنهایی ک تمام هیکل آدم ها را بلعیده ست


46- سراغم را از صندوق های پست بگیر


خیابان ها را کوتاه کرده اند و 

پیاده رو ها را عریض

با این فاصله باید کنارت بایستم و پشت تلفن بگویم که دوستت دارم هنوز

کنارت بخوابم و نامه بدهم که بپیچ دور تنم

با این فاصله باید 

از کنارت رد شوم و به قاصدک ها بگویم

که برمیگردم