عیبش آنجاست که هیچ وقت نمیدانی بار آخرست . آخرین بار را خیلی راحت مثل همه بارها میگذرانی و بعد ها حسرتش میماند که چه کار ها بود و چه حرف ها که باید تا ابد خاک بخورد
عیبش آنجاست که طرف خداحافظی سرسری میکند و میرود و فکر میکنی بار بعد که دیدمش میبوسمش ایراد ندارد ولی بوسه را باید روی خاک بزنی
میگویی فردا برایش غذا میپزم زنگ میزنم بیاید ببرد و حالا باید هر لقمه ای که در دهان میگذاری طعم خاک را در دهانت حس کنی چرا که دهان اون پر از خاک است
باران می آید و تو میگویی آن زیر خیس میشود و چقدر سرد خواهد بود . برق را خاموش خواهی کرد و دیوارهای خانه نزدیک میشوند به قلبت . قلبت را له میکنند و آه میکشی
همین دیروز بچه را از آغوش مادرش گرفتم گفتم بعدا بیاید . زیر اکسیژن گذاشتم . هرکار که میدانستیم کردیم ولی نشد که دوباره بچه باشد برای مادرش. توی چشم هام نگاه کرد و گفت کاش گفته بودی داره میمیره. کاش میدونستم بار آخره
عیبش آن است که بار آخر را درک نکرده ای . نبخشیده است و نبخشیده ای . عیبش آن است که توی دلت تا ابد حسرت یک بوسه میماند