یک پاکت ِ سیگار نکشیده دارم و حرف هایی ک گذاشته م سر فرصت ، چند باری که نیامدم سر قرار را هم ، همه ی اشک هایم ک توی ایستگاه های مترو ریخته ست ، زیر پای مردم
یک باری را که نرفتیم دریا ، قرار های عاشقانه مان ک لغو شد ، همین ک توی هیچ شبی دلت هوایم را نکرد ، هیچ زنگی را ک نزدی ، پشت در هیچ خانه ای ک تراس سبز داشت لحظه ای نایستادی،
مثل یک ماهی دارم توی آکواریوم به فرصت هایی فکر میکنم ک برای بیرون پریدن داشته م و ... دارم مثل یک ماهی ک مسخ است ، که نمی داند هوا نمی سازد به ریه هاش ، ک ریه ندارد ، ک داشتن برای یک ماهی تعریف نمی شود و همین ک یادش می رود هر 3 دیقه یک بار که باید بپرد بیرون ...
باید مثل من یک باری را چشمانت را ببندی ، و با اسم کوچکت قهرت بشود ، با عینکت ، زندگی را بگذاری برای 3 دقیه ی بعد
زندگی نکرده بودیم هنوز ، و ساعت ها از مرگ مان می گذشت ...
قدر همین ها زندگی نکردیم
من تشنه ی یک اغوشم.میگذارد برای ۳ دقیقه ی بعد.مرگ دوست داشتنی
عالی بود رفیق
همین چند دقیقه ای که گذشت و نگذشت انگار!!
همین چند دقیقه ای ک از گذشتن میگذرد
وای چه خوب وبت برایم روبه راه شد.....
با اسم کوچکت قهرت بشود با عینکت.....
این عالی بود نسرین جان...............
این مادام مارا میخوانده ست پس
با اون خرچنگ قورباغه ها هم :)
دخترکــ... گُلَکـــ ...
برایت چیزکی نوشته ام در بلاگم بیا برای خواندنش
قد همین 3 ثانیه ای که فرصت داری بپر دختر !
3 ثانیه های زیادی برای فراموشی وقت دارم
به امتداد خط کشی قسم،
من درون سفیدی مطلق ت خلاصه می شوم
مردمک هایم را خط بزن
یک ایست بکش برای همیشه
من اگر بودم ، پاکت سیگار را برمی داشتم و میرفتم کنار همان دریایی که نرفتم . بجای اینکه بپرم بیرون ، میپریدم داخلش و ...
غرق مهمان نوازی ماهی هاست
سک شال و چند روز و چند ثانیه از مرگ میگذشت
مرگ همیشه دارد در میزند