آیا تو‌میدانی برای خلاص شدن از این پریشانی چه کار باید کرد؟ تو میدانی که چجور میشود کمی، فقط کمی از خیالت جدا شد؟ سرم را توی کدام سوراخ ؟ کدام برف باید فرو کنم تا خاطراتت کمی رهایم کنند؟ 

چطور میشود این بند از دور گلویم اندکی شل شود تا فقط باریکه ای هوا برسد به ریه های درمانده ام؟ 

دیگر چه ها باید میکردم که نکرده ام؟ فرار ؟ قایم شدن؟ قهر کودکانه؟ این عذاب چطور کمرنگ میشود؟