سرباز ها ، موها شانه زده ، تفنگ ها در دست ، پوتین ها برق افتاده ، می روند که بمیرند . قانون، قانون است . بعضی ها می روند تا سر کوچه نان بخرند . بعضی ها می روند گردش با فرزندشان . بعضی هم میروند که بمیرند ...
مثلن ازشان که بپرسی شغلت چیست ؟ می گویند مردن ... و تو باید خیلی عادی بدون حرکت اضافه بگویی آهان ، روز بخیر ، و از کنارشان بگذری بگذاری بروند به کار مهم شان برسند .
آیا خدایی هست؟ بیچاره خدای سربازها
........
آهان!!!!!!!!
مرگ ایستاده در میدان جنگ
بى طرف
مثل یک کودک تنوع طلب
دست هرکسى را هوس کند
مى گیرد
با خودش میبرد
تا صلح
اگه به همه ی سربازها تلقین بشه مردن افتخاره جنگو بردی.
ترنج عطری داشت که دلتنگش بودم
بوی ترنج میدهد اینجا
چه خوب
رسمن دعوتید
به یک شعر
سرباز مرده را به خانواده اش تحویل می دهند. چند روز. انگار که به مرخصی آمده باشد. بر می گردد. به جنگ. به خاک.
http://mahbaan.aminus3.com/
اه نسرین دهقان یادت بخیر
مطالب اخیرت واقعا زیباست...
حیفم میاد ازش تعریف کنم و براش قیمت بذارم...
اینا رو فقط باید خوند و چشید و بویید و حتی شده یواشکی لذت برد...
بی صدا
نمی دونم چرا یاد فیلم پیانیست افتادم... شاید به خاطر ساده مردن آدم هاش..
پر از حرف
پر از نوشته
پراز احساس
همه ناب خودم