اسم دردم نسرین است ، نسرین دهقان ، موهای تیره، 22 ساله ، مرض خطرناکی ست
اسم دردم منم ، که سالهاست یک گوشه کز کرده ست . بی پروا بگویم درد من یک دختر مردنی ست ، رنگ پریده ، بی قواره ، تنها ... به اندازه ی یک قرن تنهاست ، توی لباس های گشاد فراموش شده ، درد من یک صورت رنگ پریده است که هر بار توی آینه نگاه نکرده ست
آخ دردم از من است . یک روزی این اسم را این صورت را این صدا را داده اند به من ، یک روز که زن ها پشت دیوار ها پنهان شده بودند و مرد ها خودشان را سرگرم نشان داده بودند ، هیچ کس نخواسته بود من باشد ، هرکس یک جور شانه خالی کرده بود
دردم زیاد است ، 22 ساله ست ، دردم لباس های مشکی می پوشد، توی خواب ناله میکند
هیچ حرفی برای خودم ندارم ، رفته ام ک دور بشوم ، از کوه ها رفته ام بالا ، توی دور افتاده ترین جزیره ها ... دردم نمی رود
دردهای مشترک درمانهای مختلف
مرسی بابت مطلب زیبایت
و چقدر دردی را که از ان گفتی همان است که یک چهارسال تنها یک چهار سال راحتم نمیگذارد....
:(
.............
...
آدم با خودش ک درد است چ کار باید بکند..
و دختر چشم دکمه ایه من..
نسی من..
به دختر عروسکی ِ من این حرفارو نزن هاااااااااااااا...
اوهوم
درد مشترکمان همین است
که دردمان نمیرود ...