مرا به کودکی ام واگذار کن ، با کاغد های رنگی قایق بسازیم ،بیندازیم توی آب هایی ک ده سال بعدم را می بلعند ،
غرق تنها کلمه ای ست ، کلمه ای برای گوش ماهی های بیشتر ،
مرا به کودکی ام
مرا به پولک های رنگی
مرا به 10 سالگی ام بسپار ..
بگذار قایق هایی به اندازه ی غرق شدنم بسازم
غرق تنها مهمان نوازی ماهی هاست
مرا به من رها کن
کوله پشتی مو پر کنم ؟
منو میبری یه جای دور ؟!!
برویم به جایی دور از من
قایق هایی به اندازه غرق شدن....جالب بود
خوبی فاطمه؟
چه خوبه که دوباره می خونمت...
اگه بخوانی
دلم برات یک ذره شده الهام
حس رفتن از این روزها .. رفتن ب گذشته و آینده داریم همه .. تکراری شده .
ببخش سوژه های تکراری منُ
مرا به من رها کن...
واقن خوب بود
عمیق ترکه میشی ...بهتر حس می کنی
/ بااینکه تکراری شد نظرم اما واقن خوب بود/
همچین تکراری م نبود
از این نظرا تا حالا نذاشته بودی
مرا به من رها کن .... زیبا بود . واقعا
:)
قایق هایی به اندازه غرق شدنم...
چه حس نابی..
تمام کاغذ رنگی های دنیا را قایق درست کنم و به آب بیندازم..
من به قدر تمام آب ها غرق شدم شهلا
این تنهایی ها گاهی لازمه . رها شدن با خود
تنهایی با من