سی سالگی یک زمانی می آید و دیگر غم برایتان آنقدر ها غم انگیز نیست . سی یک عدد نیست یک حال است . حالت یک چین روی پیشانی ات به وقت دوستت دارم خداحافظ. حالت لحظه ای که پریشانی و ناهارت را بار میگذاری بی فکر ، بی لحظه ای شک . مثل آن نیمه شب که با صدای تلفن قبل از سحر بیدار شده ای و تا بیمارستان میدانستی دلت درست گواهی میدهد که اتفاق افتاده است ...
آدم ها توی سی سالگی فرار نمیکنند. مشکلات را میگذراند همانجا که هستند بمانند و رد میشوند ، و آدم ها را ، و احساسات را .